سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است