این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم