به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی