این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست