اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
اینجا فروغ عشق و صفا موج میزند
نور خدا به صحن و سرا، موج میزند
دلتنگی مرا به تماشا گذاشتهست
اشکی که روی گونۀ من پا گذاشتهست
بلبل چو یاد میکند از آشیانهاش
خون میچکد ز زمزمۀ عاشقانهاش