پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن