پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی