غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است