پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو