همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
بر اسب بنشین که گردِ راهت قرق کند باز جادهها را
که با نگاهی بههم بریزی سوارهها را پیادهها را
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟