نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود