نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما