ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی