بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
حشمت از سلطان و راحت از فقیر بینواست
چتر از طاووس، لیک اوج سعادت از هُماست
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست