میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
دور تا دور حوض خانهٔ ما
پوکههای گلوله گل دادهست