وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت