ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند