ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی