ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی