میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی