همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر