تو آن عاشقترین مردی که در تاریخ میگویند
تو آن انسانِ نایابی که با فانوس میجویند
خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
پابندِ ستم، جانِ سبکبارش نیست
فرمود حسین: جلوۀ لم یزلی
سالار شهیدِ شاهدان ازلی
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
بی خون تو گل، رنگ بهاران نگرفت
این بادیه بوی سبزهزاران نگرفت
ای نیّت تو رو به خدای آوردن
برخیز! به قصد رونمای آوردن
ای موجِ صفا، روانۀ ساحل تو
ای مهر و وفا، سرشتِ آب و گل تو