آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
مسلم که از حسین سلام مکرّرش
باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش
ای چشم علم خاک قدوم زُرارهات
جان وجود در گرو یک اشارهات
ای آسمان رها شده در بیقراریات
خورشید رنگ باخته از شرمساریات
اشک غمت ستارۀ هفت آسمان، بلال!
در آسمان غربت مولا بمان! بلال!