ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام