خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود