خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است