عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست