ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم