گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست
شهر پرآشوبِ امکان، کوچهراهی بیش نیست
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت