او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز