در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم