قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟