غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد