گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود