گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند