خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود