کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود