شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود