باغ اعتبار یافت ز سیر کمالیات
گل درس میگرفت ز اوصاف عالیات
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه
شب بود و تاریکی طنین انداخت در دشت
سرما خروشی سهمگین انداخت در دشت
ای که شجاعت آورَد چهره به خاک پای تو
بسته به خانه تا به کی؟ دست گرهگشای تو
بیمارت ای علیجان، جز نیمهجان ندارد
میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد
ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه!
لیلةالقدر محمد، فاطمه!
شیطان به بیت حیّ تعالی چه میکند؟
آتش به گرد خانۀ مولا چه میکند؟