تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی