باز هم آدینه شد، ماندهام در انتظار
چشم در راه توام، بیقرارم، بیقرار
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
شبی که نور زلال تو در جهان گم شد
سپیده، جامه سیه کرد و ناگهان گُم شد
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد