ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست