گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده