ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام