غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
مردم که شهامت تو را میدیدند
خورشید رشادت تو را میدیدند
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد