ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
مَردمِ كوچههای خوابآلود، چشم بیدار را نفهمیدند
مرد شبگریههای نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند
قطرهام اما به فکر قطره ماندن نیستم
آنقدَر در یاد او غرقم که اصلاً نیستم
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد