کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
آن گوشه نگاه کوچکی روییدهست
بر خاک پگاه کوچکی روییدهست
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
گهگاه تنفسی به اوقات بده
رنگی به همین آینهٔ مات بده