آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار