ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
گوش بسپار که از مرگ خبر میآید
خبر از مرگ چنین تازه و تر میآید
با هیچکس در زندگی جز درد همپا نیستم
بیدرد تنها میشوم، با درد تنها نیستم
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام