سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را